دوباره می سرایمت تو را که شاعرانه ای
بهانه می کند دلم تو را که بی بهانه ایکه از تبار صبحی و زلال صادقانه ای
بخند خنده های تو بهانه ی ترانه هاست
دلیل هر سکوتی و شروع هر ترانه ای
تو ضربدر دل منی و حاصل شما غزل
همیشه جذر تو منم تویی که بی کرانه ای
نهاد بی گزاره ای اگر چه بی خبر ولی
رسیدی و برای من همیشه جاودانه ای
♥در تب این خیالم در ژرف این اسمان
♥هست نشانی زان چهره ی ناهید من
♥در اخر این نسیم بویب من اشناست
♥شاید که باشد درانجامه ی ناهید من
♥در افق ارزو گشتم به دنبال او
♥در همه ی حالتم دیوانه رسوای او
♥درطلبش جان دهم مایع زعرفان دهم
♥تا گیرد این خانه ام بوی ز ناهید من
به بهانه های کوچک هم که شده
نام مرا تکرار کن
به رهگذران بگو
هنوز نام این خیابان ناهید است؟
از بچه ها بپرس
بزرگترین رودخانه ی دنیا
بلندترین نقطه ی جهان
نزدیک ترین ستاره به ماه
بگو ناهید است
به بهانه های کوچک تر هم
نگذار ازدحام و خستگی و لیست های خرید
مرا از یادت ببرد