♥در تب این خیالم در ژرف این اسمان
♥هست نشانی زان چهره ی ناهید من
♥در اخر این نسیم بویب من اشناست
♥شاید که باشد درانجامه ی ناهید من
♥در افق ارزو گشتم به دنبال او
♥در همه ی حالتم دیوانه رسوای او
♥درطلبش جان دهم مایع زعرفان دهم
♥تا گیرد این خانه ام بوی ز ناهید من